چشمانداز مدنی شدن سیاست در جهان
اسلام
مادرید، اسپانیا – ۲۵ فبروری ۲۰۲۵
بخش خبری نبراس
در کنفرانس بینالمللی «رستاخیز
امید، تلاش مشترک» که به ابتکار انستیتوت مطالعات استراتژیک افغانستان و مؤسسه
پژوهشی OIET اسپانیا برگزار شد، پنلی با عنوان «چشمانداز
مدنی شدن سیاست در جهان اسلام» به بررسی تحولات فکری و ساختاری جوامع اسلامی
اختصاص یافت.
در این نشست، که با حضور استاد سید
حسین اشراق، پروفیسور ویلیام میلی، پروفیسور شهربانو تاجبخش، پروفیسور مجتبی مهدوی
و آقای محسن داور همراه بود، روندهای فکری و چالشهای پیشروی سیاست در جهان اسلام
مورد تحلیل قرار گرفت.
استاد اشراق در سخنان خود تأکید کرد
که برای درک تحولات اجتماعی و سیاسی جوامع اسلامی، باید به سنتهای فکری این تمدنها
توجه کرد؛ چراکه این سنتها چارچوبهای تحلیلی لازم برای شناخت روندهای تغییر را
فراهم میکنند. وی با اشاره به نقش عقلگرایی در تاریخ تفکر اسلامی، بر ضرورت
بازخوانی اندیشههایی همچون مکتب معتزله و ظرفیتهای آن برای ایجاد گفتمانهای
نوین تأکید کرد.
در ادامه، استاد اشراق به بررسی مسائلی همچون فروپاشی خلافت و بحران مشروعیت سنتی، چالشهای مواجهه جهان اسلام با مدرنیته غربی، و تأثیر تحولات قدرت در عصر جدید پرداخت. وی تأکید کرد که یکی از عوامل بحرانهای معاصر در جهان اسلام، عدم درک صحیح از ماهیت قدرت در دوران مدرن است. قدرت دیگر صرفاً در چارچوبهای سنتی تعریف نمیشود، بلکه ابعاد اقتصادی، اطلاعاتی، دانشی و ارتباطاتی آن بهشدت گسترش یافته است. غفلت از این ابعاد، موجب شده است که برخی جوامع اسلامی به تأویلهای یک جانبه سیاسی، محدود و بعضاً واکنشی از دین روی آورند که در نهایت، به شکاف های گوناگون دامن زده است.
وی خاطرنشان کرد که اگر در جوامع اسلامی، ظرفیتسازی فکری و نظریهپردازی در حوزه سیاست و حکمرانی بهدرستی انجام میشد، میتوانستیم شاهد درکی نوین از قدرت باشیم که در آن، توسعه بهعنوان ابزاری نرم برای تعامل و گفتوگو میان تمدنها به کار گرفته شود. چنین رویکردی میتوانست زمینه را برای شکلگیری حکومتهایی مبتنی بر اراده آزاد شهروندان و تحقق زیست عادلانه مشترک فراهم کند.
بااینحال، استاد اشراق تأکید کرد که
این مسیر در بسیاری از کشورهای اسلامی بهدرستی پیموده نشد، از همین رو با چالشهای
جدی مواجه شده اند؛ از جمله تقابل هویت و تجدد، استفاده از خشونت بهعنوان ابزار
سیاسی، و ناتوانی در بهرهگیری از ظرفیتهای مدرن برای توسعه پایدار. این چالشها،
ضرورت بازاندیشی در پارادایمهای فکری و عبور از ایدئولوژیزدگی را برجستهتر میکند.
وی شکست جریانهای تندرو در انطباق
با تحولات جدید را فرصتی دانست که میتواند زمینهساز گذار از الگوهای پیشین و
حرکت بهسوی سیاست مدنی و مردمسالار باشد. در این مسیر، عواملی همچون افزایش
آگاهی عمومی، مطالبات نسل جوان، نقش طبقه متوسط، و تلاش اندیشمندان برای ارائه
قرائتهای نوین از اسلام که با ارزشهای مدرن همخوانی داشته باشد، میتواند مسیر
را برای تغییر هموار کند.
استاد اشراق در پایان تأکید کرد که
این روند هرچند پیچیده، اما امیدبخش است و مستلزم اصلاحات ساختاری، بازسازی
نهادهای اجتماعی و سیاسی، تأکید بر توسعه انسانی و گفتوگوی تمدنی خواهد بود. وی
خاطرنشان کرد که تنها از رهگذر چنین رویکردی، سیاست در جوامع اسلامی میتواند مسیر
مدنی شدن و دموکراتیک شدن را طی کرده و زمینهای برای همزیستی مسالمتآمیز و
احترام متقابل در سطح بینالمللی فراهم آورد.