افراط گرایی باید از رهگذر شکل دادنِ قدرتِ نرمِ
ظرفیت های روشنفکری به چالش کشیده شود
بخش خبری نبراس
27 جولای 2024
در کنفرانسی که تحتِ نام “چشم اندازِ سیاسی افغانستان” در شهر
فرانکفورت آلمان برگزار شده بود، پنجاه تن از چهره های علمی، فرهنگی، فعالان جامعۀ
مدنی، مدافعان حقوق بشر و کنشگران حقوق زنان از اروپا، استرلیا و امریکا گِرد هم
آمده و تعدادی از کارشناسان از نقاط مختلف دنیا نیز به گونۀ آنلاین اشتراک ورزیده بودند. در آن
کنفرانس از استاد سید حسین اشراق بنیانگذار مؤسسۀ مطالعات و تحقیقات نبراس نیز
برای سخنرانی دعوت شده بود.
استاد اشراق در آن سخنرانی یادآور
گردید که ما در موقعیتی بدی قرار داریم، از یکسو حوزۀ تمدنی ما نوعی انحطاط را
تجربه می کند و از سوی دیگر افغانستان را آسیب اجتماعی افراط گرایی در مرز فاجعۀ
بشری قرار داده است، این در حالیست که در تمدن ما خِرَدورزی و تفکر انتقادی موردِ
بی اعتنایی قرار گرفته، همچنان تعامل منطقی با دیگری، تغییر معنای معنوی زیستن و غلبۀ
فورمالیزم نیز وضعیتِ ناهنجاری را بوجود آورده است.
افراط گرایی نیز در نتیجۀ خلاء گفتمان
اعتدال، بازی های بین المللی، منفعت سنجی های جیوپولتیکی منطقه، نقش منفی نخبگان و
قبیله سالاری های سیاسی میدان یافته است، بنابراین ایجاب می کند اگر به همۀ مشکلات
رسیدگی کرده نمی توانیم باید برخی از اولویت ها را مدِ نظر قرار دهیم، از همین رو
گفته می توانیم برجسته کردنِ گفتمان مدنی اعتدال و تغییر پارادایمیک در جایگاه
نخبگان می توانند ما را کمک کنند تا راه معناداری در پیش گرفته شود، در غیرِ آن تکرارِ
تجربه های گذشته، ساده سازی مسایل، و نداشتن چشم اندازی برای ترسیم راه سوم، شاید افقی
را بر روی مان نگشایند، زیرا معنای نفی افراط گرایی تأیید شخصیت ها و جریان هایی
نیست که خود بخشی از بحرانِ افغانستان بوده اند، بنابراین مسئولیت های اجتماعی
اینگونه مجالس سنگین است، و باید به خوبی تبیین و اجرا شوند.
استاد اشراق توضیح نمودند: جامعۀ ما گرفتار
افراط گرایی خشونت باری شده است که از اساس “دیگری” را به رسمیت نمی
شناسد، ایجاب می کند در برابرِ آن موقف داشته باشیم و نشان بدهیم که در مواجهه با
آن چشم اندازی وجود دارد که هم ذات آن را می شناسد و نیز رفتارش را ارزیابی، نقد و
نفی می کند.
همۀ انسان ها چه به لحاظ فردی و چه به
گونۀ جمعی حق دارند در رابطه با تحولات سنجش های خود را داشته و از منظرِ “من” و “ما”ی اجتماعی شان پدیدار
ها را محک بزنند و مواضع شان را فورمولبندی کنند، اما آسیب اساسی را مجموعه یا مجموعه
های متحمل می شوند که نگاه استراتیژیک به قضایا را جدی نمی گیرند و با رویکردِ
روزمره زده گذران می کنند.
اوضاع افغانستان اقتضا می کند ظرفیت
های تأثیرگذار در تحولات افغانستان از نیازِ داشتنِ موقفِ هماهنگ در همسویی با
حقوق، آزادی ها و ارزش های سرنوشت سازی همانندِ عدالت، به رسمیت شناسی تنوع
اجتماعی، و احترام به خود و دیگری سخن بگویند، چیزی که در قطب مخالف افراط گرایی
قرار دارد و حکایت از عقلانیت و اعتدال و توجه به امنیت انسانی دارد.
استاد اشراق در سخنرانی خویش این پرسش را مطرح نمود: با این فتنۀ دوران (
افراط گرایی ) چه باید کرد؟، برخی به لحاظ منش سیاسی محافظه کارانه یا نداشتنِ
نگاه راهبردی به قضایا، پاسخ شان این است که ” تحمل نماییم” چیزی که معنای گریز
از مسئولیت های اجتماعی را دارد، و بدون شک در شأن یک جامعۀ پویا و دارای ارزش های
مدنی، عقلانی، عدالت طالبانه و خردورزانه نیست.
بنابراین برای آنهایی که افغانستان را خانۀ مشترک همۀ شهروندان اش می انگارند،
راه منطقی، سکوت در برابرِ افراط گرایی و تحملِ سلطۀ جابرانۀ آن نیست، زیرا افغانستان
نیازمندِ تحول در مسیرِ توسعه و برجسته سازی ارزش های انسانی ای آزادی، عدالت و
مشارکت دموکراتیکِ همگان در پروسۀ قدرت است، چیزی که برتری طلبی را برنمی تابد و
با ذات آن در تضاد قرار دارد.
استاد اشراق بر این نکته نیز تأکید
نمودندکه هم در منابع فرهنگی – تمدنی ما و نیز در نظریه های اجتماعی مدرن همراهی نکردنِ زورگویان
از فضایل اخلاقی انگاشته می شود و بحث
برنتابیدن سلطۀ نامعقول و نامشروع نیز اهمیت کانونی دارد، معروف ترین نظریه در این
زمینه “پارادوکس تولرانس” است، آموزۀ که به این نکته عنایت دارد، اگر
جامعۀ به گونۀ نامحدود بردبار باشد، سرانجام توانایی این جامعه برای بردباری توسط
افرادِ نابردبار از بین خواهد رفت، بنابراین برای داشتنِ جامعۀ بردبار، جامعه باید
نسبت به نابردباران، نابردبار باشد. به سخن دیگر: باید برای پاسداشت از “رواداری“ لازم است با “نارواداران”
مدارا نکرد.
امروزه افراط گرایی حدِ اکثری در جامعۀ ما به اندازۀ خفقان آور شده است که از
اساس اصل های همزیستی واقعیت های اجتماعی، احترام به تنوع و به رسمیت شناسی حیات
فرهنگی و مذهبی مجموعه های انسانی را انکار می کند، همچنان در برابرِ حقِ توزیع
مساوی صداها در افق مفهومی، چالش ایجاد می نماید و اصلِ تکثرِ فرهنگ ها را با
موانع پیشداوری داستان های جوهرگرایی و بنیادگرایی روبرو می سازد.
در آن سخنرانی استاد اشراق اضافه کردند: افراط
گرایان، مطلقگرایی معطوف به هویت سازی بی مدارا را در کانونِ توجه خود قرار داده
و تحکیم سلطه را جزو مقدسات به شمار میآورند. خود مرکز پنداری که گفتگو را بی ارزش می انگارد و حقیقت
را همچون شیء در انحصارِ خود تلقی میکند، در این صورت است که با دامن زدن به تبعیض، فضای فرهنگی جامعه را آلوده
نموده و در قامتِ یک جریان نابردبار در برابرِ اراده و ارزش های جامعه خود نمایی
می کند، در این صورت سکوت و تحمل عقلایی و منطقی است؟، از همین رو می توان گفت که راهکار
های متنوعی برای به چالش کشیدن نابردباری افراط گرایان را باید بررسی کرد، یکی از
آن ها تمرکز بر شکل دادنِ قدرت نرمِ ظرفیت های مسئولیت پذیر با رویکردِ وشنفکری
است، ایجاب می کند برای به بار نشاندنِ این مزیت، زمینه های همسویی نیروهای
دموکراتیک را نیز مهیا نماییم، قدرت نرمی که از یکسو نخبگانِ فاقد بینشِ راهبردی
را به حاشیه بکشاند و نیز قبیله سالاری سیاسی را نشانه بگیرد.
به گمان استاد اشراق: در شرایط موجود لهیب
شرِ شیطانیِ استبداد، فرِ انسانی عدالت انسانی را در برابرِ زوال قرار داده است،
ایجاب می کند ظرفیت های علمی، فرهنگی و روشنفکری در زمینۀ قدرتِ نرم شان بیندیشند
و سهمگیری در امرِ توسعة سیاسی و پایداری در فردای افغانستان را مهم بینگارند.
در پایان استاد اشراق پیشنهاداتی را
به گونۀ زیر مطرح نمودند که مورد استقبال اشترک کنندگان قرار گرفت:
1. برای بررسی اوضاع، گروه های تخصصی بوجود آورده شوند.
2. چشم اندازِی برای تغییر افغانستان در مسیر مردم سالاری تبیین گردد.
3. نقشۀ راهی برای همسویی هرچه بیشتر ظرفیت های ناسازگار با افراط گرایی تدوین
شود.
3. میکانیزمی برای انسجام نیرو های اعتدال
گرا تعریف گردد.
4. ارتباط مجموعه های روشنفکری با حوزه های ضد افراط گرایی به گونۀ روشمند تقویت شود.