درآمدی بر فلسفۀ معاصر

دکتور سید حسن اخلاق

 


 

معرفی کتابِ

درآمدی بر فلسفۀ معاصر

 

در کشوری که همه اخبارش منفی و حکایت کننده یأس ها و نا امیدی ها و فرهنگ ستیزی ها و دانش سوزی هاست و اهل فکر را مجالی برای اندیشیدن نیست جز غم نان و اندیشۀ حفظ جان و گریز از ایمان و آدمیت، گاهی اخباری نسبتاً فرح بخش به مشام می رسد. اخیراً کتابِ “در آمدی بر فلسفۀ معاصر” با خامۀ شیرین و بدیعی در زمینۀ آشنایی با فلسفه های معاصر به نشر رسیده است که مایۀ فرح و تحسین همه خوانندگان قرار گرفته است و جا دارد که بدون پیشداوری به استقبال آن برویم و نشر آن را به اصحاب دانش و بینش کشور به خصوص به نویسنده آن جناب “سید حسین اشراق” تبریک عرض نماییم.

کتاب 15 بهره ( نامی که ذوق مؤلف به جای “بخش” گذاشته) دارد و می کوشد جریانات معاصر فلسفی غرب را به زبانِ روشن و آشنا برای مخاطب دری زبان و بویژه افغانستانی تقدیم کند که از این نظر اقدامی ابتکاری و بسیار درخور تقدیر است. کتاب با گزارش آرای فیلسوفان تحلیل منطقی مانند فرگه شروع می شود و با گزارشی از آرای پست مدرن پایان می یابد. اما در این میان جریان های فلسفی فراوانی معرفی می گردند: پراگماتیسم، ساختارگرایی، تحلیل زبانی، پدیدارشناسی، هرمنوتیک و نظریۀ انتقادی. کتاب از تبیین آرای برخی از صاحبنظران مهم فلسفۀ علم مانند توماس کوهن و پاول فایرابند هم بی بهره نیست؛ بخاطر دقت و ذوق نویسنده، بهره های مختلف کتاب با عنوان هایی نسبتاَ گویا دربارۀ آن فیلسوفان/ نحلۀ فلسفی مورد بحث، مزین و راهگشا شده اند: مانند فلسفۀ معاصر؛ سرآغاز جهش بنیادین از منطق ارسطو، لاکاتوش و نظریه به مثابۀ ساختار، اندیشۀ پست مدرن و طرح بحران روایت های کلان .

استاد اشراق کوشیده با زبانِ رسا اساسات فکری هر مکتب فلسفی معاصر را در چند صفحه ارائه کند و خواننده را از محورها و متد آن مکتب آگاه نماید. به نظر می رسد در مقایسه با آثار تدلیفی توسط نویسندگان فارسی/ دری زبان، مؤلف موفق ظاهر شده است.

چنانکه در آغاز کتاب آمده، هدف از نگارش این کتاب “ارائۀ درس به دانشجویان دانشگاه تعلیم و تربیۀ کابل بوده است” که خوشبختانه با اصرار دانشجویان و همّت استاد، به صورت متن چاپی درآمده و می تواند به عنوان همراهِ خوب برای دانشجویان و علاقمندان مطالب فلسفی، به کار آید. مؤلف در پایان مقدمه، هدف اصلی نگارش کتاب را “تلاش برای ایجاد روحیۀ پرسشگری و دوستی با دانایی” می نگارد. بدون شک خوانش این کتاب به تحقق این هدف می انجامد؛ زیرا افق ذهن خواننده را بر پرسش ها و افق های گوناگون و متنوعی می گشاید و او را به سیر از “حقایق مثالی” تا “خردگریزی” می کشاند، سیری که تنها کسانی که اهمیت “مکالمۀ معقول” را درمی یابند، لذتِ جاودانۀ آن را درمی یابند.

به نظر می رسد که این نخستین کتاب فلسفی در معرفی اجمالی”فلسفۀ معاصر” به قلم یک نویسندۀ دانشمند افغان است که در فضای جدید ممکلت ما چاپ و نشر می گردد و در نتیجه شایستۀ توجه و قدردانیست. مفیدیت مباحثِ فلسفی، بویژه به صورتی روشن و متودیک، برای جامعۀ درحال گذار از سنت به مدرنیت، امری بی نیاز از بیان است.

از خصوصیات خوب این اثرِ ارزشمند آنست که اولا در پایان هر بهره، تحت عنوان منابع، لیستی از منابع معتبر دری معرفی می شود که از این جهت هم به ترویج سنت آکادمیک ارجاع و اعلام دقیق منابع، عمل نموده و هم منابعی برای مطالعۀ بیشتر خواننده معرفی می دارد.